سفسطه های یک اقتصاددان
محسن رنانی: ایران درگیر انسداد تعاملی شده است
كد مطلب: 147 - تعداد بازديد: 116 - يكشنبه 28 دي 1399
درویش علی کولاییان
مشکل ما ساده تر ازغامض گویی های آقای رنانی است که در ادامه آن را خواهیم آورد . از ایشان بخواهیم سفسطه را کنار بگذارند و چشم بندی که کسانی نظیر او بر چشم مردم زده اند را ، پس از سال ها از چشم مردم باز کنند .
هیچ کس نمی تواند منکر آن شود که متجاوز از نیم قرن مالیات به مثابه دهش اصلی مردم به دولت ، جایش را به درآمد دولت از منابع فسیلی کشور داده است . رویدادی تاریخی در ارتباط مالی مردم با حکومت در ایران اتفاق افتاده استو این اتفاق بر خلاف نظری که آقای رنانی ارائه نموده اند ، کماکان و به قوت ادامه دارد . چیزی آمده جای مالیات مردم نشسته و ما می دانیم که پیش از این در تاریخ چنین رویدادی و یا چیزی شبیه آن ،اتفاق نیفتاده بود .
فرق این مالیه با مالیات مردم چیست ؟ پاسخ ، چگونگی باخبر بودن مردم از چند و چون این ، و بی خبر بودن مردم ، از چند و چونآن است .
مالیات دهندگان یعنی مودیان مالیاتیاز روی قبض و رسیدی که می گیرند ، یااز روی هزینه ای که در این راه می کنند رقم را می شمارند !از مبلغ آن با خبر می شوند . بلهباخبر می شوند کهچه داده اند و چهمی دهند اماآن چیزی که طی نیم قرن گذشته جای مالیات نشسته وهنوزهم به نحوی اکمل می نشیند ، چند و چون آن از دائره آگاهی مردم بیرون هست و مردم از آنچه که می دهند بی خبرند ، فقط به یک دلیل، به این دلیل که اقتصاد دانانی چون آقای رنانی اقرار نمی کنند آن چه که جای مالیات نشسته در واقع بخشی از مالیات مردم است .
اقتصاددانان ما هنوزهم به تقلید گذشته و با الگوی کهنه خود و بدون چشم بازکردن به واقعیت های عصر و زمانه ، درآمدهای نفت و گاز را چه در کتاب های درسی ، چه در گفتارهای معمولشان ، درآمد غیر مالیاتی دولت قلمداد می کنند و با کرشمه ای چنین ، چشم بندی بر چشم مردم زده اند و می زنند ،آن ها از این راه ، نظارت عمومی را از مردم سلب می کنند ؛ نظارت بر موضوعی بسیار مهم یعنی هزینه کرد مالیه ای بسیارهنگفت که اگر درست هزینه نشود که اینگونه شد و می شود ، به دنبالبلیه می آورد و بلایا نیز آورده است .
توده مردم اگر ندانند به حکومت چه داده اند از کجا در یابند کدام چیز و کدام اندازه را از حکومت طلب کنند .نگارنده ، اقتصاددانان رسمی کشور ، اقتصاددانانی چون آقای رنانی و معلمان ایشان راکه مالیات بودن درآمدهای نفت و گاز را از مردم پنهان می کنند وعقل معاش ده ها ملیون نفر را بلا اثر می گذارند ، تقصیر کارترین گروه فرهنگی جامعه در پیدایش تمام کج روی ها در عرصه اقتصاد و سیاست در پنجاه سال اخیر کشور می شناسد .
مطلب زیراز آقای رنانی به نقل از دارایان داشته های اقتصاد ایران 18 دی مه 1399 با عنوان :
محسن رنانی: ایران درگیر انسداد تعاملی شده است
محسن رنانی نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» در مراسم رونمایی از این کتاب، به ایجاد انسداد تعاملی در کشور اشاره کرد. انسدادی که به گفته او ناشی از عدم ایجاد تعامل و ارتباط بین اجزای مختلف قدرت و نظام تصمیمسازی در کشور است. البته او برای خروج از انسداد ایجادشده راهکارهایی هم ارائه کرد. به گفته رنانی، ایجاد تعامل و ارتباط حاصل تلاش و تجربه رویدادهای مختلف در جامعه است. اگر جامعهای عجول باشد و دست به انقلاب برای جایگزینی مهرههای تصمیمگیر بزند، امکان شکلگیری ارتباطات تعاملی در فضای تصمیمگیری را حذف میکند در صورتی که اگر کمی صبر پیشه کند، لایه اصلی و تصمیمگیر در جوامع بر اساس جریانات طبیعی جایگزین خواهند شد و در این جابهجاییها، راهی جز گشایش فضای پیشرو باقی نمیماند.
بعدازظهر سهشنبه، مراسم رونمایی از کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این مراسم، محسن رنانی کارشناس اقتصادی و نویسنده این کتاب با تشریح دلایل تأخیر در رونمایی از آن، بیان کرد: من با چهار مجموعه، چهار تلاش شکستخورده داشتم. این مسئله سبب شد که متوجه شدم یکمشکلی در نظام تدبیر ما وجود دارد که در روانشناسی به آن هرس سیناپسی میگویند و در جامعهشناسی به آن انسداد تعاملی گفته میشود.
او افزود: داستان هرس سیناپسی این است که مغز هر کودک در زمان تولد کامل است. ارتباط بین نورونها (سلولهای مغزی) امکان فکرکردن و بلوغ به کودک میدهند. به این ارتباطات سیناپس میگویند.
این کارشناس اقتصادی گفت: شبکه ارتباطات بین سلولهای مغزی امکان فکرکردن، حافظهداشتن و ارتباطات را برای فرد فراهم میکند. این ارتباطات وقتی برقرار میشود که بچه درگیر تجربهکردن و تعامل با محیط شود. بعد از یکدورهای که سیناپسها شکل گرفت، هرس سیناپس مغزی شکل میگیرد. او ادامه داد: در جریان هرس سیناپسی ارتباطاتی که سیناپسهایش تقویت نشده است، حذف میشوند. مثلا لهجهای که دائما با بچه صحبت شده است، سیناپسهایش تثبیت میشود اما اگر بچه با سوسک ارتباط نگیرد، سیناپسهای مغزی ارتباط با سوسک حذف میشود و بچه تا آخر عمرش نمیتواند با سوسک ارتباط بگیرد.
به گفته رنانی هرس سیناپسی عمدتا روی قشر خاکستری مغز شکل میگیرد. در کودک قشر خاکستری مغز تغییر نمیکند اما در سیستم زندهای مثل جامعه، قشر خاکستری مغز میتواند جابهجا و حذف شود.
او اضافه کرد: جمعبندی من این است که درحالحاضر جامعه ما دچار هرس سیناپسی شده است. جامعه سلول مغزی دارد. شوراهای عالی، مراکز تصمیمگیری و مقامات هرکدام یک سلول مغزی سیستم هستند که باید تصمیم بگیرند.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: بعضی از این افراد خیلی هوشیار و بعضی از آنها خیلی باسوادند. برخی هم خیلی متخصص هستند. این مسئله را انکار نمیکنیم و نمیگوییم بیسواد هستند. ممکن است حتی سر جای درست نشسته باشند. این را هم نفی نمیکنم. اما ارتباط سلولهای مغزی این نظام تدبیر از بین رفته و متوقف شده است.
ارتباطات به نظام سیاسی اجازه تغییر مؤثر میدهد
رنانی بیان کرد: ارتباطات است که اجازه میدهد یک نظام سیاسی به یک تغییر مؤثر برسد. حتی اگر یک آدم متخصص سر جایش نشسته باشد، اگر سیناپسهای مغزی نظام سیاسی فعال نباشد یا بهاندازه کافی از آن استفاده نشده باشد به نحوی که این مسئله نهادینه شده باشد، این سیستم نمیتواند عقلانی تصمیم بگیرد.
او افزود: ما هرچه نگاه میکنیم، آشکارا میبینیم که رابطه وزرا و رئیسجمهور قطع است. معاوناول با رئیسجمهور تقریبا جلسه رسمی میگذارد اما تعاملات جدی که بنشینند، درگیر شوند و بحث کنند تا به جمعبندی برسند، خیلی سطحی است. رابطه رئیسجمهور با رهبری، گفتوگو میکنند، حال و احوال میکنند اما اینکه آقای روحانی روزی دو بار با رهبری گفتوگو کند، نه. یک نامه به دفتر رهبری بدهند و پاسخش هم بیاید، ولی... .
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: رابطه مجلس خبرگان با جامعه قطع است. رابطه روشنفکران با حکومت قطع است. رابطه روشنفکران با جامعه قطع است. رابطه روشنفکران با خودشان قطع است. او عنوان کرد: سه تا چهار اقتصاددان درجه یک از نهادگراها و بازارگراها را کنار هم بنشانید تا بحث کنند و جمعبندی ارائه دهند. در همان نیمساعت اول، دعوایشان میشود و جلسه را ترک میکنند.
رنانی گفت: همین مسئله در سایر حوزهها هم هست. وقتی میگویم نظام تدبیر، فقط نظام سیاسی را نمیگویم البته نظام سیاسی بخش اعظمش است اما قاطبه نظام روشنفکری، دانشگاهها و حوزه هم بخشی از نظام تدبیر هستند.
او افزود: بنابراین ما با هرس سیناپسی در یک مرحلهای مواجهیم. نمیدانم هرس سیناپسی در نظام سیاسی از چه زمانی شروع شد. البته میشود ایدههایی داد که هرس سیناپسی از کجا شروع شد اما نمیخواهم وارد بحث آن شوم.
کشور درگیر انسداد تعاملی
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: ما با قطع ارتباطات مواجه شدهایم. بهترین آدمها را هم سر جای خودشان بگذاریم، چیزی عوض نمیشود زیرا ارتباطات و تعامل متوقف است. در جامعهشناسی به چنین وضعیتی انسداد تعاملی میگویند.
او ادامه داد: یعنی شما روبهروی هم قرار میگیرید، نه میتوانید طرف مقابل را عقب بزنید و نه طرف مقابل میتواند شما را عقب بزند. نمیتوانید با هم گفتوگو کنید و به جمعبندی برسید. جرئت عقبنشینی هم ندارید زیرا میدانید اگر عقبنشینی کنید، او از پشت پنجه میزند. او هم نمیتواند عقبنشینی کند زیرا میداند اگر عقبنشینی کرد، از پشت پنجه میخورد.
رنانی گفت: همه میدانیم بنبست است. هیچکس امکان عقبنشینی ندارد و امکان گفتوگو هم وجود ندارد. به این انسداد تعاملی میگوییم. او تأکید کرد: این وضعیت خوب نیست و از داخل آن خیر و راهکاری برای کشور درنمیآید. نتیجه همین است که حرفهای خوب، تلاشهای خوب، طرحها خوب و مصوبات خوب است اما نتیجه نامطلوب است.
این کارشناس اقتصادی گفت: ما ورودی در سیستم زیاد داریم، خیلی هزینه میکنیم، خیلی مصوبه داریم و منابع زیادی را خرج میکنیم اما محصول یا ستادههای کمی در برخی جاها داریم و دستاورد نداریم.
عدم گزارشدهی در زمینه دستاوردها
رنانی بیان کرد: ما در روستاها خیلی هزینه کردهایم. جادههای زیادی در این مناطق احداث شد اما نتوانستیم مردم را در روستاها نگه داریم. او افزود: ما دستاورد نداریم. تمام گزارشهایی که نظام سیاسی و دستگاههای اجرائی میدهند، مربوط به ورودیهای سیستم است. گزارش میدهند که اینقدر بودجه داشتیم. گاهی هم نتایح و محصول را گزارش میدهند یعنی میگویند اینقدر راه روستایی ساختیم اما کسی راجع به دستاورد چیزی نمیگوید. نظام سیاسی آنچه که میگوید مربوط به نهادهها و ستادههاست. درباره دستاوردها بحثی نمیشود؛ ما در دستاورد شکست خوردیم.
راهکار چیست؟
این کارشناس اقتصادی پس از تشریح مسائل به ارائه راهکارها پرداخت و گفت: داستان این است که در انسان بهعنوان موجود زنده، وقتی هرس سیناپسی رخ داد و غشاء مغزی وضعیتش روشن شد، دیگر تغییری رخ نمیدهد تا مغز مضمحل شود زیرا سلول مغزی عوض نمیشود. او افزود: اما جامعه بهعنوان سیستم زنده، سلولهای اصلی تصمیمگیری دارد که بهطور طبیعی دوره به دوره عوض میشوند. نسل عوض میشود. مقامات میآیند و میروند. با آمدن گروه جدید، یک غشای مغزی جدید درجامعه سیناپسها شکل میگیرد.
رنانی یادآور شود: اما مسئلهای که داریم، این است که وقتی جامعهای صبر و تحمل ندارد تا این غشاء مغزی عوض شود، خسته میشود و دست به خودکشی و انقلاب خشونت بار میزند. فکر میکند اگر مهرهها را عوض کند، همهچیز درست میشود. به او میگویید وقتی با شورش، انقلاب و خشونت لایه مغزی سیستم را عوض کردید به دلیل اینکه در بستر خشونت این لایه عوض شده است، ارتباطات برقرار نمیشود.
او بیان میکند: در چنین شرایطی سلولهای مغزی عوض میشود اما سیناپسها شکل نمیگیرد. سیناپسها و ارتباطات در فضای تعاملی مثبت شکل میگیرد. آنچه ما باید بر آن تأمل کنیم، این است که تا لایه خاکستری عوض نشود، چیزی عوض نمیشود. او گفت: به هر ترتیب 40 سال گذشته است. لایه خاکستری نظام تدبیر دیگر سنش افزایش یافته است و یک زایمان طبیعی به طور قهری رخ خواهد داد. یک نقل و انتقال طبیعی رخ میدهد و بخش زیادی از لایه تصمیمگیری مرکزی جابهجا میشود و بهطور طبیعی این نقل و انتقال و تغییر نگاه رخ میدهد.
این کارشناس اقتصادی اضافه کرد: زیرا سیستم امکان دیگری در برابرش نیست. یک موقعی سیستم امکان دیگری در برابرش بود. نفت و منابع داشت، جامعه پرانرژی داشت. در آن شرایط میگفتیم دوباره همان روند ادامه خواهد یافت اما امکان اینکه روندی که در 40 سال ادامه داده است را ادامه دهد، دیگر وجود ندارد. او بیان کرد: آنچه که وضعیت موجود را درست کرده است، غشای مغزی است که این ساختار را شکل داده و نگذاشته است که تحول پیدا کند، افق گشایی بشود و تغییرات ساختاری رخ دهد. آنچه مأموریت روشنفکری و نخبگان سیاسی است، این است که در این دورهای که ما وارد دوره زایمان طبیعی قدرت میشویم و گذار طبیعی قدرت رخ میدهد، از این دوره مراقبت کنیم که وارد بحران، بیثباتی و شورش نشویم.
رنانی افزود: نباید وارد درهمریزی شویم تا این گذار طبیعی رخ دهد. صبر از اینجا به بعد، دیگر صبر استراتژیک است. الان باید جامعه را با صبر استراتژیک آشنا کنیم. باید امیدبخشی به جامعه در هر محفلی داشته باشیم. محیط را شاد و گرم نگه داریم زیرا ناامیدی پایان کار است. او یادآور شد: تمام رهبران سیاسی، وقتی موفق به ایجاد انقلاب شدند که جامعه را از سیستم موجود ناامید کردند.
این کارشناس اقتصادی گفت: ما در حال ورود به عصر شبکه هستیم. عصر شبکه عصری است که دولتها ذاتا کوچک میشوند. پول اصلیترین ابزار دولتهاست اما در دوره تسلط پول دیجیتال این ابزار از دستشان خارج میشود و دولتها خیلی نمیتوانند روی آن تسلط داشته باشند.
او ادامه داد: بخش زیادی از ابزارهایی که میتواند دولتها را بزرگ و هژمون نگه دارد، از دست میرود. در این دوره باید مراقب بود ثباتمان از دست نرود. مهمترین مأموریت روشنفکران این است که امید ببخشند و بین خودشان، جامعه و حکومت گفتوگو را شروع کنند. حتی اگر این گفتوگو بینتیجه باشد. صرف وجود گفتوگو، امید بخش است.
به گفته رنانی روشنفکران در سطح فردی دو مأموریت و در سطح اجتماعی هم دو مأموریت دارند. در سطح فردی باید در دوره گذار خوب کار کنند و کار خوب تحویل دهند و در سطح اجتماعی هم باید امیدآفرینی و خلق امید، تشویق و ترویج گفتوگو در دستور کارشان باشد. او اضافه کرد: هیچ کار دیگری در این دوره گذار جواب نمیدهد. بر این اساس، باید ببینیم در تعاملات آتی کشور چه کنیم. ما راهی نداریم جز اینکه جامعه را گرم و امیدوار نگه داریم. حکومت هم راهی ندارد که بعد از این دوره، وارد افقگشایی شود.
رنانی گفت: من معتقدم این نقل و انتقال طبیعی دولت که رخ بدهد، راهگشایی اتفاق میافتد، بدون اینکه کسی بتواند در مقابل آن مقاومت کند.