حمایت مردم تکیه گاه اصلی اصلاح طلبی است و اصلاح طلبان در جلب حمایت مردم نا موفق بوده اند . این فعالین سیاسی یعنی اصلاح طلبان ، گناه را به گردن رقیبان می اندازند ، رقیبانی که به اصول گرایانموسوم شده اند . آیا واقعیت همین است ؟ نظاره گر میدان مردمند و حرف حساب را مردم اگر بشنوند به آسانی از آن نخواهند گذشت . معمولاً حرف حسابی که بخش قابل توجهی از مردم آن را درست بدانند و بخش قابل توجه دیگر آن را نادرست بیانگارند ، پیش برد آن کاری مشکل است . اصلاح طلبان حرف حسابیکه می توانست پشتیبانی همه مردم را به خود جلب کند متاسفانه با غفلتی نا بخشودنی ، کنار گذاشته اند .به راستی این حرف حساب چه می توانست باشد یا بهتر بگوییم ، چه می تواند باشد ؟ به خاطر بدعتی که این حرف حساب با خود دارد شاید محافظه کاران افراطی آن را بر نتابند، امارویا رویی با بدعتی ویرانگر که طی نیم قرن اخیر با آن دست به گریبانیم ، بدعتی دیگر را که راه حل ما ا ست ، ضروری می سازد . اصلاح طلبان به ماجرایی معیوب که در زندگی امروز ایرانیان نقش بازی می کند ، تا امروز هم بی اعتنا باقی مانده اند .
بدعت ویرانگر کدام است ؟
در نیم قرن اخیر ایران ،اتفاقی بسیار با اهمیت در رابطه مالی مردم با دولت پیش آمد کرده است . عمده وجوهی که سالیانه به خزانهکشور و یا به صندوق دولت می رسد ، ظاهراً از سوی مردم نیست و حسب الظاهر پولی نیست که پول مردم باشد ؛ امری که پنجاه سال پیش به آن سو ، در کشور ایران تا بدین حد سابقه نداشته است . مخاطب محترم ممکن است بگوید ، اینهمانست که متعلق به دولت است و دولت این حق را داردکه آن مالیهرا به خزانه و یا به صندوق دولت واریز نماید . اما ! اما بدعت ویرانگر همین است که جای مالیات ،مالیه یی نشسته است که آن ، درآمدی غیر مالیاتی برای دولت معرفی می شود . حال این سوال مطرح می شود اگر ایرانیان صاحبان اصلی ثروت نقد و هنگفت و استثنایی نفت و گاز خویشند که قطعاً همینگونه نیز هست، آیا خانوار ایرانی از مشارکت و حمایت مالی خود دراداره امور کشور و از ابعاد و اندازه آن ، هیچ گونه اطلاعی روشن در آستین خوددارد و یا برای برداشت از سهم سالیانه او از درآمد نفت و گاز شفافیتی به چشم می خورد ؟مسلماً خیر ! هیچ گونه قبض و رسیدی سالیانه به سر پرستان خانوار داده نمی شود تا بر مبنای آن مردم بدانند چه به دولت و حکومت خود اعطا می کنند تا بر اساس آن ، مطالبات خود را از دولت و حکومت به درستی ارزیابی کنند .
بدعتِ راهگشا کدامست ؟
اعلام این نظر که پول نفت و گاز بخشی از مالیات مردم است و دولت موظف است برای اطلاع هر خانوار ایرانی قبض و رسیدی چون دیگر آیتم های مالیاتی که برای هر مودی صادر می شود ، به دستسرپرستان خانوار برساند ، بدعتی راهگشا است که به مصلحت مردم و در عین حال به مصلحت حکومت است . از این راه ده ها میلیون هموطن ایرانی از آنچه کههمه ساله به دولت و حکومت خود عطیه می کنند با خبر می شوند ، به رابطه ای شفاف به لحاظ مالی با دولت خود دست پیدا می کنند و یا به آن نزدیک می شوند . داد و ستد نابجا که دادنِ عوض و هم گرفتنِ معوض هیچ کدامشان به سود مردم نیست کم و از تعداد موارد آن بسیار کاسته می شود . این گام اصلاحی ، توجه همه مردم را به سمت اصلاح طلبان جلب و رقیبان اصولگرا را نیز وادار به تبعیت از آنان می کرد . دامنه تاثیر این ابداع راهگشا ، بسیار وسیع تر می تواند باشد . این اقدام که برانگیزنده اراده نیرومند مردم است ، مانعزیان های چند صد میلیارد دلاری سال ها و دهه ها می شد. اما افسوس اصلاح طلبان از ابتدای نیم قرنی که پشت سر گذاشته ایم تا امروز، در پی چنین اصلاحی نبوده و نیستند . اگر چنین اصلاحی مطرح و به انجام می رسید، صاحبان اصلی قدرت ؛ مردم ،بر اثرهمین اصلاح که به زعم ما هرگز طلب نشد با هشیاری کامل مراقب امور می شدند . تاریخ هیچ زمان از این تقصیر اقتصاددانان ما نخواهد گذشت .